مدرسه خانواده
کارگاه های آموزشی
آموزشنظر برخی دانشجویان
نظرات تعدادی از دوستان شرکت کننده درباره دوره های آموزشیمن خودم چون قدری جدی بودم توی خانه و با دختر کوچکترم به نسبت بچگی دختر بزرگترم خیلی کمتر بازی میکردم. (بیشتر خود بچه ها با هم بازی می کردند) بیشتر مشغول بازی با بچه ها شدم و درگیر بازی و قدری از جدیتم کم شد و رابطه ام با بچه ها خوب و صمیمیتر شد. دخترم هم از این بازی ها بیشتر لذت می برد و اینکه وقت مخصوص دارد برایش لذت بخش است و از زمانش مثل اموال خصوصی اش و حریمش دفاع میکند.
این دوره باعث شده کمتر وارد چالش با بچه ها بشیم و با صبر و حوصله بیشتر کودک بودنشان را یادآوری کنم. همچنین مهارت قصه گفتن من افزایش پیدا کرده که باز همین باعث بهبود روابط شده. همینطور بهتر می توانم موارد بحرانی (عصبانی بودن و خشمگین بودن کودک) را کنترل کنم. دخترم یاد گرفته تا حدودی احساساتش را بیان کند و زودتر آرامش به محیط برمیگردد حتی در دعوا با خواهرش.
در ابتدای برگزاری دوره ، تصویری از اصول صحیح و چارچوب مند با فرزندانم را نداشتم و در طول برگزاری جلسات احساس شادی و آرامش داشتم از اینکه اصول صحیح روابط با فرزندانم را فرا میگیرم، چگونگی صحبت کردن با او، برخورد و تعامل اصولی و صحیح با فرزندم .از طریق آموزش ها و رعایت آن در مدت بازی مخصوص و به دنبال آن تعمیم این روش در زمان های خارج از بازی، باعث شد که بتوانم رابطه نزدیک تر و صمیمی تری با فرزندانم برقرار کنم، متوجه احساسات آنها باشم ، تلاش کنم که احساساتشان را درک کنم و به آنها احترام بگذارم. این باعث نزدیک تر شدن رابطه و ایجاد آرامش بیشتری بین همه ما می شد. گاهی مجبور به تهدید می شدم ولی اکنون با فراگیری اصول صحیح، هم می توانم قوانینی وضع کنم و هم به درستی بتوانم در مسائلی که ضروری است به درستی مدیریت کنم..
من فکر میکنم ارزشمندترین اتفاقی که برای من افتاد تغییر نگاه کلی بود. اینکه با یک انسان مواجه هستیم. نه صرفا بچه ای که باید تحت فرمان بایدها و نبایدها و احساسات مادرانه ما باشد.
آموزش های این دوره واقعا انقلابی بود.
برای تک تک تغییر رفتارهایی که داشتم بازخورد جالبی دریافت میکردم. و بیش از پیش به این باور رسیدم که بچه ها آیینه تمام نمای رفتار والدین هستند و دقیق تر از چیزی که تصور می کنیم.
باز هم ممنون از آموزش های کاربردی شما و صبوری شما در پاسخدهی به دغدغه های تمام نشدنی ما مادران.
طی این مدت با توجه به برگزاری جلسات بازی مخصوص، رابطه ام با فرزندانم خیلی بهتر شده. بکارگیری قواعد و اصول رفتاری با کودک باعث شده در شرایطی که قبلا فکر میکردم دیگر هیچ کاری از دستم بر نمی آید، دیگر آن احساس را نداشته باشم و بتوانم شرایط را مدیریت کنم و کنترل کننده اوضاع ترجیحا خودم باشم.
فکر می کنم یک رابطه مهربانانه قوی تری بین من و دخترم شکل گرفته و کلا درک احساسات و واکنش به رفتار و تشویق کارهاش یک راه حلی شده برای خروج از بحران ها. دخترم هم به این رابطه مطمئن تر شده و در مقابل ناراحتی ها کمتر واکنش تند نشان میدهد. بیشتر از دخترم، خودم از درک احساساتش ، حس بهتری دارم.
در پی جلسات بازی درمانی با دختر و پسرم، علاوه براینکه ارتباط بین ما بهتر شده است، رابطه صمیمانه دختر-مادری بین من و دخترم نیز تقویت شده است. دخترم قبلا مساٰئلی که به ایشان می گذشت را بازگو نمی کرد، احساسم این است که در پی این جلسات بیان دخترم درخصوص مسائلی که برایش اتفاق می افتد بهتر شده است. علاوه بر این آموزش ها در خصوص پسرم و در خصوص خشم ایشان بسیار سازنده بود. در مواقعی که شروع یک دعوای حسابی احساس می شد با استفاده از آنها می توانستم از وقوع حادثه پیشگیری کنم.
نکات طلایی که فرمودید را خیلی استفاده کردم و در راستای عملکردم به اهدافم رسیدم. وقتی درخصوص ارتباط با همسرم نیز آموزش ها را اجرا می کنم و بسیار نتیجه میگیرم میبینم که خیلی ساده می توان تنش ها را کنترل کرد. از سوی دیگر در خصوص بلد کردن رفتارهای خوب دخترم، این کمکی شایان به اعتماد به نفس ایشان داشت. حتی گویی این رفتار خوب را به صورت برچسب به خود می انگارید و نهادینه می کرد.
در پایان از شما واقعا ممنونم. این کلاس ها خیلی بیشتر از نوشته های ناقص من روابط خانواده موثر بود.


